معنی دختریزدگرد سوم ساسانی
حل جدول
فرهنگ عمید
مربوط به ساسانیان: سکههای ساسانی،
از نوادگان ساسان: خاندان ساسانی،
لغت نامه دهخدا
ساسانی. (ص نسبی) منسوب به ساسان نیای اردشیر و جد سلسله ٔ شاهنشاهی ساسانی: دولت ساسانی. سلسله ٔ ساسانی. خاندان ساسانیان. سلاطین ساسانی. ساسانیه. آل ساسان. آل اردشیر. بنو ساسان. اکاسره. رجوع به ساسان و ساسانیان شود.
ساسانی. (ص نسبی) (پهلوی...) زبان دوره ٔ ساسانیان. پهلوی جنوبی و جنوب غربی. پارسیک. زبان ساسانی. لهجه ٔ متأخر از زبان پهلوی که در دوره ٔ حکومت ساسانیان در ایران متداول بوده و این در مقابل پهلوی اشکانی است که لهجه ٔ مقدم بر آن بوده است. رجوع به پهلوی (زبان و خط...) در این لغت نامه شود.
- کتیبه ٔ ساسانی، کتیبه بزبان پهلوی ساسانی. سنگ نبشته ٔ بازمانده از دوره ٔساسانی.
سوم
سوم. [س ِ وُ / س ِوْ وُ] (عدد ترتیبی، ص نسبی) سه که ثالث باشد. (آنندراج). سیم. چیزی که در مرتبه ٔ سه واقع است. (ناظم الاطباء):
سوم روز خوان را بمرغ وبره
بیاراستش گونه گون یکسره.
فردوسی.
خطی پدرت و دیگر مادرت و تو سوم
خطیت بید و دیگر سیب و سوم عنب
خطیت اسب و دیگر گاو است و خر سوم
خطیت بار و دیگر برگ و سوم خشب.
ناصرخسرو.
دو بامداد گر آید کسی بخدمت شاه
سوم هرآینه در وی کند بلطف نگاه.
سعدی.
سوم. [س َ] (ع اِ) بها. (منتهی الارب) (آنندراج). بها. قیمت. (ناظم الاطباء).
سوم. [س َ] (ع مص) گران فروختن. (غیاث). || بها کردن متاع را. (آنندراج) (منتهی الارب) (المصادر زوزنی). طلب المبیع بالثمن الذی تقر ربه البیع. (التعریفات). || وزیدن باد و زود گذشتن. (آنندراج) (منتهی الارب). || دقت نمودن. (غیاث). || خواری و رنج کشیدن. (غیاث) (از المصادر زوزنی). رنج رسانیدن. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 60). || گیاه چریدن چهارپا. (غیاث). چریدن شتران. (آنندراج) (منتهی الارب). چرا کردن. (المصادر زوزنی).
هرمز سوم
هرمز سوم. [هَُ م ُ زِ / س ِوْ وُ] (اِخ) پسر یزدگرد دوم ساسانی. رجوع به هرمزبن یزدجرد و نیز رجوع به ساسانیان شود.
شهریار ساسانی
شهریار ساسانی. [ش َ ریا رِ] (اِخ) لقب شهروراز (629 م.) سردار ساسانی. رجوع به شهروراز و ساسانیان شود.
فیروز ساسانی
فیروز ساسانی. [زِ] (اِخ) رجوع به پیروز شود.
گویش مازندرانی
سوم
فرهنگ معین
(س وُُ) (ص.) در مرتبه سه. نفر سوم، هفته سوم.
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) منسوب به ساسان از خانواده ساسان.
معادل ابجد
1737